ترجمه در زبان و ادبیات عربی
فاطمه اعرجی
چکیده
فرآیند ترجمه یکی از فعالترین مراحل ساخت و پرداخت کالای فرهنگی است که امروزه فعالانه در شکلدهی ذائقة ادبی مخاطب نقش ایفا میکند. متن ترجمه شده در درجة اول با توجه به موقعیتهای فرهنگی به بازار نشر روانه میشود. احتمالاً در برخی عرصهها، ترجمه با فشاری از رویکردهای همگنگرا به طور کاملاً ضمنی و خزنده مواجه است که با مقیاسها و ...
بیشتر
فرآیند ترجمه یکی از فعالترین مراحل ساخت و پرداخت کالای فرهنگی است که امروزه فعالانه در شکلدهی ذائقة ادبی مخاطب نقش ایفا میکند. متن ترجمه شده در درجة اول با توجه به موقعیتهای فرهنگی به بازار نشر روانه میشود. احتمالاً در برخی عرصهها، ترجمه با فشاری از رویکردهای همگنگرا به طور کاملاً ضمنی و خزنده مواجه است که با مقیاسها و معیارهایی، چهارچوب اثر ادبی «مناسب» را تعیین میکنند. نظامهای کلان، نهادهای ارزشگذار، پروتکل و جوایز ادبی- فرهنگی، همگی بخش مهمی از بافت فرامتنی و فرآیند گزینش متن و ترجمه آن را تشکیل میدهد. بنابراین، اهمیت دارد که بدانیم چگونه یک ترجمه، میتواند ورود و خروج کالاهای فرهنگی را تنظیم کند. در این میان مراسم اعطای جایزة بوکر رمان عربی، تحت تأثیر نهادهای ارزشگذار است که با معیارهای سنجش مختص به خود، سالهاست بازار نشر رمان عربی را به طور قابل توجهی در کنترل خود گرفته است. همچنین بازار ترجمة متون روایی عربی در ایران نیز تحت تأثیر این روند قرار گرفته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، درصدد تبیین نقش نهادها در دو ساحت گزینش، مصرف و پیامدهای آن در برساخت الگوی مصرف فرهنگی و ذائقة مخاطب در بازار نشر ترجمه با تکیه بر نظریة میدان پییر بوردیو است. از نتایج این پژوهش آن است که الگوی مصرفی متون روایی عربی در ایران با روی کار آمدن جایزة بوکر در جهان عرب، تبدیل به الگوی معنادار و کنشمدار شده است و سرمایههای میدان با تسلط بر عادتوارهها، هنجار ترجمهای متون روایی عربی در ایران را تحتتأثیر قرار داد؛ به نحوی که نقش مترجم تبدیل به نقشی حقیقتاً فرودستانه شده است، به ویژه آنکه با قدرت گرفتن نهاد حمایتگری (Patronage)، کارآمدی مترجمان نسبت به دورههای پیشین افولی چشمگیر پیدا کرد.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
محمدرضا عزیزی؛ عباس واعظ زاده
چکیده
دیوان حافظ بالعربیة شعراً برگردانی منظوم از 490 غزل حافظ شیرازی است. این پژوهش در نظر دارد موسیقی بیرونی یا همان وزن عروضی این ترجمه را با تکیه بر ظرافتهای عروض فارسی و عربی بررسی کند. عواملی مانند نوع اوزان، تفاوت شمار ارکان عروضی، تغییر وزن، ضرورتهای شعری، زحافات و افزودن یا کاستن واژهها به دلایل عروضی، نقد و ارزیابی شد. به ...
بیشتر
دیوان حافظ بالعربیة شعراً برگردانی منظوم از 490 غزل حافظ شیرازی است. این پژوهش در نظر دارد موسیقی بیرونی یا همان وزن عروضی این ترجمه را با تکیه بر ظرافتهای عروض فارسی و عربی بررسی کند. عواملی مانند نوع اوزان، تفاوت شمار ارکان عروضی، تغییر وزن، ضرورتهای شعری، زحافات و افزودن یا کاستن واژهها به دلایل عروضی، نقد و ارزیابی شد. به منظور تمرکز بیشتر بر 20 غزل نخست دیوان حافظ تکیه شد، اما برای اطمینان از یافتهها به سایر غزلیات به ویژه ملمّعات نیز توجه شد. روش پردازش دادهها توصیفی- تحلیلی با رویکرد علم عروض است. نتایج تحقیق نشان میدهد نحو و گاه حتی بلاغت شعر حافظ در این ترجمه تحت تأثیر موسیقی بیرونی قرار گرفته و زحافات و ضرورتهای شعری را در زبان مقصد به دنبال آورده است. تغییراتی که عروض شعر فارسی در گذر زمان مطابق ذوق و قریحة ایرانی یافته به آسانی در چنبرة ترجمه نمیگنجد. به نظر میرسد تغییر وزن غالب ملمّعات در جریان ترجمة حاضر، گواهی بر این مدعا باشد.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
کاوس روحی برندق؛ محسن فریادرس؛ علی نامداری خلیل آباد
چکیده
«مفرداتپژوهی» قرآنی بهعنوان یکی از مسائل بسیار مهم، همواره مورد اهتمام قرآنپژوهان بوده است. از آنجا که «روشی» مناسب در تبیین این مسأله وجود ندارد، غالباً معادلپژوهی با چالشهایی از جمله عدم دقت در معنایابی، ناقص بودن مفهوم و... روبهرو بوده است؛ از این رو، ارائة روش منسجم، کامل و منطقی برای این امر ضروری است. ...
بیشتر
«مفرداتپژوهی» قرآنی بهعنوان یکی از مسائل بسیار مهم، همواره مورد اهتمام قرآنپژوهان بوده است. از آنجا که «روشی» مناسب در تبیین این مسأله وجود ندارد، غالباً معادلپژوهی با چالشهایی از جمله عدم دقت در معنایابی، ناقص بودن مفهوم و... روبهرو بوده است؛ از این رو، ارائة روش منسجم، کامل و منطقی برای این امر ضروری است. مقالة حاضر با هدف ارائة این نوع از الگو، ابتدا روشی جامع و کامل را اظهار داشته، سپس با روش تحلیلی– توصیفی و بهرهگیری از همین روش به واکاوی معنای واژگان برگرفته از مادة «شری» به عنوان یکی از کلمات معرکةالآراء پرداخته، آنگاه برگردانهای فارسی معاصر قرآن (آیتی، الهیقمشهای، رضایی، شعرانی، صفارزاده، صفوی، فولادوند، فیضالإسلام، مشکینی، مصباحزاده، معزی و مکارم) را از جهت پایبندی دقیق آنها در آیات مشتمل بر این کاربرد، کاوش کرده است. برآیند پژوهش حاضر این شد که معنای اصلی این کلمه «مبادله» است که با توجه به سیاق آیه در معنای «دادن» یا «گرفتن» بهکار رفته است؛ امری که در برگردان مترجمان نامبرده عمدتاً نارسا است. با این همه، «آیتی، الهیقمشهای، شعرانی و فیضالإسلام» در پارهای از آیات با عباراتی مشابه به این معنا اشاره داشتهاند.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
حسام حاج مومن
چکیده
این مقاله با تمرکز بر ترجمۀ شعر کلاسیک عربی به شعر کلاسیک فارسی، تأثیرات متقابلی را بررسی میکند که در این نوع ترجمه میان ساخت بیانی و ساخت موسیقایی شعر جریان مییابد تا در نهایت محصول ترجمه، هم مضمون شعر عربی را منتقل کند و هم شکل شعری کلاسیک خود را شبیهسازی کند. پرسشها از این قرارند که در این نوع ترجمه تعامل میان ساخت بیانی ...
بیشتر
این مقاله با تمرکز بر ترجمۀ شعر کلاسیک عربی به شعر کلاسیک فارسی، تأثیرات متقابلی را بررسی میکند که در این نوع ترجمه میان ساخت بیانی و ساخت موسیقایی شعر جریان مییابد تا در نهایت محصول ترجمه، هم مضمون شعر عربی را منتقل کند و هم شکل شعری کلاسیک خود را شبیهسازی کند. پرسشها از این قرارند که در این نوع ترجمه تعامل میان ساخت بیانی و ساخت موسیقایی شعر چه تأثیراتی بر رابطۀ محصول ترجمه با شعر اصلی دارد؟ و تعامل این دو ساخت به چه شکلهایی در محصول ترجمه نمود مییابد؟ از مطالعۀ مجموعهای از ترجمههای موجود با روش تحلیلی- توصیفی، نتیجه گرفته میشود که در این نوع ترجمه، شعر فارسی بهلحاظ ساخت موسیقایی، مستقل از شعر عربی پدید میآید؛ رعایت الزامات موسیقایی غالباً موجب میشود ساخت بیانی در شعر فارسی از ساخت بیانی شعر عربی فاصله بگیرد. همچنین گاه باعث میشود شعر فارسی در نحوۀ تنظیم سخن در قالب مصرعها و بیتها با شعر عربی متفاوت شود. رابطۀ شعر فارسی با شعر عربی بهلحاظ ساخت بیانی در صورتی محقق میشود که تغییرهای بیانی در ترجمه در راستای انتقال مضمونهای شعر عربی و قابل فهم باشند. این در حالی است که قافیهپردازی غالباً موجب تغییرهای بیانی در محصول ترجمه میشود. در نهایت سه گرایش غالب در این نوع ترجمه نشان داده میشود: بازآفرینی صوری، بازآفرینی پویا و بازآفرینی آزاد.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
فاطمه زارعی؛ علی افضلی؛ شهریار نیازی
چکیده
از جمله معضلات پیش روی مترجمان، تطبیق درجات نظامی است و دشواری کار مترجم زمانی دو چندان میشود که تعداد درجات نظامی زبان مبدأ و مقصد یکسان نباشد؛ در نتیجه این اصطلاحات در یکی از دو زبان بدون معادل باقی میماند؛ زیرا تفاوتهایی در ساختار نظامی نیروهای مسلح کشورها به چشم میخورد که نادیده انگاشتن آن میتواند مشکلاتی را برای مترجمان ...
بیشتر
از جمله معضلات پیش روی مترجمان، تطبیق درجات نظامی است و دشواری کار مترجم زمانی دو چندان میشود که تعداد درجات نظامی زبان مبدأ و مقصد یکسان نباشد؛ در نتیجه این اصطلاحات در یکی از دو زبان بدون معادل باقی میماند؛ زیرا تفاوتهایی در ساختار نظامی نیروهای مسلح کشورها به چشم میخورد که نادیده انگاشتن آن میتواند مشکلاتی را برای مترجمان پدید آورد. پژوهش حاضر پس از شرح درجات نظامی ایران و مقایسه آن با کشورهای عربی به بررسی واژهنامههای عمومی و تخصصی و چگونگی معادلیابی آنان با روشی توصیفی- تحلیلی و تطبیقی میپردازد. نتایج حاکی از آن است که اغلب واژهنامههای عمومی دانش کافی از حیطههای تخصصی نداشته و اصطلاحات این حوزه را با دقتنظر مورد بررسی قرار نداده و فرهنگلغتهای تخصصی نیز با توجه به اینکه نگارنده آن افراد نظامی بودند و اطلاعاتی از ساختار کشورهای عربی نداشتند، نتوانستند معادل دقیقی از درجات ارائه کنند. بهترین شیوة گزینش معادل برای اصطلاحات درجات نظامی «معادلگزینی پس از شناخت الگوی درجات نظامی ایران و کشورهای عربی» است.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
اویس محمدی؛ لاچن علاقی؛ محمد مهدی طاهری
چکیده
زبان شعر حافظ بسیار ظریف و رمزآلود است. در غزلهای او واژگان با دقت و ذوق زیباییشناسانة سرشاری انتخاب شدهاند؛ به نحوی که تمامی واژگان به نوعی با هم پیوند دارند و درهم تنیدهاند. یکی از ویژگیهای زبانی حافظ، همآوری واژگان متقابل با یکدیگر است. واژگان متقابل بیتهای حافظ نه تنها با یکدیگر پیوندهای معنایی آشکار و نهان دارند ...
بیشتر
زبان شعر حافظ بسیار ظریف و رمزآلود است. در غزلهای او واژگان با دقت و ذوق زیباییشناسانة سرشاری انتخاب شدهاند؛ به نحوی که تمامی واژگان به نوعی با هم پیوند دارند و درهم تنیدهاند. یکی از ویژگیهای زبانی حافظ، همآوری واژگان متقابل با یکدیگر است. واژگان متقابل بیتهای حافظ نه تنها با یکدیگر پیوندهای معنایی آشکار و نهان دارند با دیگر واژگان نیز مرتبطند. از این رو، فهم رابطة مفهومی واژگان و به شکل خاص واژگان متقابل، نقش زیادی در کشف معناها و زیباییهای شعر حافظ دارد. به همین خاطر، در این پژوهش سعی شده است که نمونههایی از تقابلهای معنای «مدرج، مکمل، دوسویه، جهتی، ضمنی» در غزلهای حافظ انتخاب، رابطة مفهومی آنها با دیگر واژگان بیت تحلیل و کارکرد معنایی و زیباییشناسانة آن تبیین شود. سپس ترجمة علی عباس زلیخه از تقابلهای معنایی و کارکردهای آن نقد شود. نتایج پژوهش بیانگر این است که تقابلهای مورد بحث -به شکل خاص تقابلهای ضمنی- معانی بلاغی روشن و پنهان بسیاری را در شعر خلق کردهاند و کوچکترین تغییری در تقابل و تعادل واژگان، سبب میشود که معناها و انسجام بیت، تا حد زیادی فروکاسته شود.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
اکرم مدنی؛ جواد اصغری
چکیده
پژوهش حاضر با تکیه بر چارچوب نظری نیومارک، کیفیت انتقال واحد فرهنگ و عملکرد مترجمان را در ترجمة رمانهای میرامار، زقاق المدق و ثرثرة فوق النیل از نجیب محفوظ، موسم الهجرة الی الشمال و عرس الزین از الطیب صالح و دروز بلغراد از ربیع جابر، مورد واکاوی قرار داده است تا میزان تطابق ترجمه را با مؤلفههای این نظریه بسنجد. پس از بررسی و تطابق ...
بیشتر
پژوهش حاضر با تکیه بر چارچوب نظری نیومارک، کیفیت انتقال واحد فرهنگ و عملکرد مترجمان را در ترجمة رمانهای میرامار، زقاق المدق و ثرثرة فوق النیل از نجیب محفوظ، موسم الهجرة الی الشمال و عرس الزین از الطیب صالح و دروز بلغراد از ربیع جابر، مورد واکاوی قرار داده است تا میزان تطابق ترجمه را با مؤلفههای این نظریه بسنجد. پس از بررسی و تطابق متن اصلی و ترجمة فارسی بر پایة نظریة نیومارک، مشخص شد که در ترجمة این رمانها شیوههای انتقال، بومیسازی و معادل فرهنگی بیشترین کاربرد را در انتقال واحد فرهنگ داشته است و مترجمان بیشتر به فرهنگ مقصد نظر داشته و در برخی از موارد در انتقال مقولههای فرهنگی موفق نبودهاند. بسیاری از مقولههای فرهنگی شامل نام غذا، لباس، آثار باستانی، نهادها و سازمان ها، آداب و رسوم و... بدون ارائه توضیحی در پانوشت، فقط به فرهنگ مقصد انتقال داده شده و خواننده را برای درک آن به زحمت انداخته که از نقاط ضعف این ترجمهها است.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
زهرا سلیمی؛ سجاد اسماعیلی؛ علیرضا شیخی
چکیده
عناصر فرهنگی به عنوان یکی از اجزای مهم هر متن، نقش مهمی در انتقال و القای مفاهیم اصلی به خواننده دارند. درک و دریافت این مفاهیم، دغدغه اصلی مترجمان متون مختلف است. بنابراین، مترجم میتواند با بهرهگیری از معادلهای دقیق فرهنگی، معنای متن و افزون بر آن حالات و احساسات نویسنده را نیز به مخاطب منتقل کند. در همین راستا، جستار حاضر بر ...
بیشتر
عناصر فرهنگی به عنوان یکی از اجزای مهم هر متن، نقش مهمی در انتقال و القای مفاهیم اصلی به خواننده دارند. درک و دریافت این مفاهیم، دغدغه اصلی مترجمان متون مختلف است. بنابراین، مترجم میتواند با بهرهگیری از معادلهای دقیق فرهنگی، معنای متن و افزون بر آن حالات و احساسات نویسنده را نیز به مخاطب منتقل کند. در همین راستا، جستار حاضر بر آن است تا به بررسی رمان «خریدار عشق» اثر محمد علی بهزادراد، براساس الگوی فرهنگی پیتر نیومارک بپردازد و چگونگی مواجهة مترجم در برخورد با مؤلفههای فرهنگی موجود در رمان نامبرده و نیز شیوة برابریابی اصطلاحات فرهنگی در زبان عربی و فارسی را کنکاش کند. بیان اهمیت توجه مترجم به عناصر فرهنگی متن برای القای معنا و تجربه نویسنده، هدفی است که این پژوهش میکوشد با روش توصیفی- تحلیلی و با معادلیابی اصطلاحات و مفاهیم زبان مبدأ به آن بپردازد. برخی از یافتهها نشان داد که مترجم این اثر، بیشتر در پی القای معنا بوده و توجهی به احساسات نویسنده نداشته است و در موارد بسیاری به دلیل ترجمة تحتاللفظی عبارات، سبب ابهام ترجمه شده و در مواردی دیگر معنای اصطلاحات یا کنایهها به درستی درک نشده و یا معادلی نامناسب برای ترجمه انتخاب شده است. همچنین از میان مؤلفههای فرهنگی نیومارک به ترتیب مواد و فرآوردههای فرهنگی، ضربالمثلها و بومشناسی پربسامدترین مؤلفة فرهنگی در رمان «خریدار عشق» است.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
حامد صدقی؛ سید عدنان اشکوری؛ سعداللّه همایونی؛ زهرا مهدوی مهر
چکیده
ساختِ اطلاع و نشانداری از مباحث مهم در زبانشناسی نقشگرا بهشمار میآید که توجه نظریهپردازان ترجمه را به خود جلب کرده است. از جمله ساختارهای نحوی نشاندار، مبتداسازی وکانونیسازی است که در آنها سازة مبتدا وکانون از جایگاه اصلی خود در جمله خارج شده و در جایگاه دیگر مثلاً ابتدای جمله قرار میگیرند. از آنجا که از منظر ...
بیشتر
ساختِ اطلاع و نشانداری از مباحث مهم در زبانشناسی نقشگرا بهشمار میآید که توجه نظریهپردازان ترجمه را به خود جلب کرده است. از جمله ساختارهای نحوی نشاندار، مبتداسازی وکانونیسازی است که در آنها سازة مبتدا وکانون از جایگاه اصلی خود در جمله خارج شده و در جایگاه دیگر مثلاً ابتدای جمله قرار میگیرند. از آنجا که از منظر ساخت اطلاعی، جابهجایی در عناصر جمله و نشانداری، بار معنایی بیشتری را ایجاد میکند، درک این موضوع خصوصاً در ترجمه متون دینی از اهمیت بسزایی برخوردار بوده و نیازمند دقت بیشتر مترجم و شناخت و رعایت ساختار دو زبان مقصد و مبدأ است؛ زیرا ممکن است دو گزاره به لحاظ ظاهری، معنای یکسانی داشته باشند، اما به لحاظ ارتباطی و کلامی معانی متفاوتی داشته باشند. پژوهش حاضر با شیوة تحلیل محتوا و با رویکرد تطبیقی با تکیه بر نظریة لمبرکت، ترجمة موسوی گرمارودی از خطبة جهاد را از حیث ترجمة ساختارهای نشاندار مورد بررسی قرار داده است. نتایج نشان میدهد مترجم به طور کلی در ترجمة این ساختارها چندان موفق عمل نکرده و اکثر این ساختارها را به صورت بینشان در فارسی ترجمه کرده است. البته این امر به روانی ترجمۀ وی لطمه نزده است، اما بدون شک از منظر ساخت اطلاعی به دلیل تغییر ساختارها از نشانداری به بینشانی، انتقال دقیق بخشی از معانی ارتباطی کلام میسر نشده است.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
علی اصغر شهبازی
چکیده
ترجمة متون ادبی به طور عام و برگردان شعر به طور خاص، ناگزیر از انجام تغییر است که در بخشهای مختلف واژگانی، ساختاری، بلاغی و گفتمانی متن روی میدهد. فرآیند تعدیل، غالباً ناشی از تصمیم آگاهانه مترجم بوده و به ماهیت زبان مقصد بازمیگردد. یکی از نظریات برجسته در این حوزه، نظریة جی. سی کتفورد (1965) است که در دو گروه کلی و چهار زیرشاخه، ...
بیشتر
ترجمة متون ادبی به طور عام و برگردان شعر به طور خاص، ناگزیر از انجام تغییر است که در بخشهای مختلف واژگانی، ساختاری، بلاغی و گفتمانی متن روی میدهد. فرآیند تعدیل، غالباً ناشی از تصمیم آگاهانه مترجم بوده و به ماهیت زبان مقصد بازمیگردد. یکی از نظریات برجسته در این حوزه، نظریة جی. سی کتفورد (1965) است که در دو گروه کلی و چهار زیرشاخه، تغییرات واژگانی و دستوری را مورد بررسی قرار میدهد. در پژوهش حاضر تلاش شد با تکیه بر نظریة کتفورد، اقسام تعدیلهای عبدالمنعم و العطار در تعریب سرودههای مجموعة «تولدی دیگر» فروغ فرخزاد، مقایسه و تحلیل شود. نتیجه این بررسی بیانگر این است که تغییر طبقات دستوری، نسبت به دیگر اقسام تغییر در تعریب هر دو مترجم، فراوانی بالایی دارد. تعریب مریم العطار به دلیل تقید به زبان مبدأ و التزام به ترجمة تحتاللفظی از تعدیلات ساختاری کمتری برخوردار است که این امر باعث نامأنوسی ترجمه شده است. این درحالی است که ترجمة عبدالمنعم به دلیل معادلیابیهای مناسب و التزام به تصریح و تعدیل واژگانی و ساختاری، روانتر به نظر میآید. همچنین حذفها و افزودههای نابجا در تعریب العطار گاه موجب تغییرات معنایی و مفهومی ترجمة وی شده است.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
انسیه سادات هاشمی
چکیده
نزدیک به یک دهه است که نظریات ترجمه به ارزیابی ترجمههای قرآن راه پیدا کردهاند. هدف از انتخاب چارچوب نظری برای پژوهش، نظاممند شدن نقد و بررسی است تا از نقدهای پراکنده و سلیقهای اجتناب شود، اما دیده میشود که در مواردی ناقدان از چارچوب نظریه خارج شدهاند و یا فهم نادرستی از نظریه داشتهاند و مطابق آن فهم نادرست به نقد ترجمه پرداختهاند. ...
بیشتر
نزدیک به یک دهه است که نظریات ترجمه به ارزیابی ترجمههای قرآن راه پیدا کردهاند. هدف از انتخاب چارچوب نظری برای پژوهش، نظاممند شدن نقد و بررسی است تا از نقدهای پراکنده و سلیقهای اجتناب شود، اما دیده میشود که در مواردی ناقدان از چارچوب نظریه خارج شدهاند و یا فهم نادرستی از نظریه داشتهاند و مطابق آن فهم نادرست به نقد ترجمه پرداختهاند. پژوهش حاضر به منظور بررسی این ارزیابیها با روش توصیفی- تحلیلی آمیخته با نقد، پنج پژوهش مبتنی بر نظریة نایدا را در زمینة نقد قرآن به عنوان مطالعه موردی، مورد بررسی قرار داده تا لغزشگاههای پژوهشگران را در کاربست این نظریه بررسی کند. این پژوهش نشان میدهد ناقدان گاه در فهم معنای معادل صوری و پویا دچار اشتباه شدهاند و مصادیق آن را به اشتباه در ترجمهها یافتهاند. در مواردی نیز با وجود اینکه نظریة نایدا را مبنای نقد خود قرار دادهاند، اما نقد همچنان در مسیری متفاوت از این چارچوب حرکت کرده که در مواردی علت این امر به عدم تناسب چارچوب نظری با دادههای تحقیق برمیگردد.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
خسرو جانقربان؛ علی بشیری
چکیده
پیوند میان زبان فارسی و عربی دیرزمانی است که برقرار شده و تعامل و تداخل فرهنگها به اوج خود رسیده است. ابزار ترجمه یکی از اسباب بده و بستان این تعاملات فرهنگی و هدف اصلی این بوده که چگونه یک پیام با کمترین خدشه از یک زبان مبدأ به زبان مقصد انتقال یابد. در واژگان پیامرسان زبان مبدأ، صوتواژهها حاملهایی هستند که احساسات ...
بیشتر
پیوند میان زبان فارسی و عربی دیرزمانی است که برقرار شده و تعامل و تداخل فرهنگها به اوج خود رسیده است. ابزار ترجمه یکی از اسباب بده و بستان این تعاملات فرهنگی و هدف اصلی این بوده که چگونه یک پیام با کمترین خدشه از یک زبان مبدأ به زبان مقصد انتقال یابد. در واژگان پیامرسان زبان مبدأ، صوتواژهها حاملهایی هستند که احساسات عاطفی یا غیرعاطفی را با خود حمل میکنند. احساسات عاطفی همچون احساس شادی، اندوه، درد، حسرت و غیرعاطفی مانند آواهای تقلیدی. در این مقاله به بررسی صوتواژهها در ترجمة رمان درازنای شب که مشتمل بر تعداد قابل توجهی از آنها است، پرداخته شده است. تجزیه آحادی ترجمه و مقایسة آن با واژة فارسی یکی از روشهای مطابقت میان آنهاست و از این طریق میزان تطابق دو واژة فارسی و عربی بررسی شده است. از جمله رهاورد این پژوهش آن است که مترجم در بیشتر موارد، ترجمة صحیحی از صوتواژهها ارائه داده و توانسته است دلالتهای آنها را با توجه به بافت و سیاقی که داشتهاند به طور کامل به زبان مقصد انتقال دهد؛ هر چند تا اندازهای موفق بوده، اما در برخی مواقع هم راه را به خطا رفته و در انتقال ترجمة صحیح وامانده است.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
علی صیادانی؛ سامان رحیم خانی؛ سمیه آقامحمدی اهل ایمان
چکیده
یکی از الگوهای ارائه شده جهت تحقق ترجمهای شفاف و برجسته به ویژه در حوزۀ مطالعات ترجمه، الگوی لارنس ونوتی (1995) است. وی ابتدا با طرح مؤلفههایی تحت عنوان آشناییزدایی و غرابتزدایی به چگونگی انتقال پیام در چارچوبی شفاف و واضح خاصه در شرایطی استثنائی میپردازد، سپس با در نظر گرفتن روابط فرهنگی- تاریخی و ساختاری میان دو زبان، اقدام ...
بیشتر
یکی از الگوهای ارائه شده جهت تحقق ترجمهای شفاف و برجسته به ویژه در حوزۀ مطالعات ترجمه، الگوی لارنس ونوتی (1995) است. وی ابتدا با طرح مؤلفههایی تحت عنوان آشناییزدایی و غرابتزدایی به چگونگی انتقال پیام در چارچوبی شفاف و واضح خاصه در شرایطی استثنائی میپردازد، سپس با در نظر گرفتن روابط فرهنگی- تاریخی و ساختاری میان دو زبان، اقدام به سادهسازی مفاهیم پیچیده میکند؛ که مترجم در این مرحله با تکیه بر منطق و استدلال از طریق عواملی چون تعدیل، تفسیر، اشتراک و نهایتاً انتقال، فرآیند سادهسازی را در متن ترجمه اعمال میکند. در مفهوم کلیتر، سادهسازی به معنای شکستن جملات یا عبارتهای طولانی و جانشینسازی جملات کوتاه به جای آنها و کاهش دادن عبارات تکراری است. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی درصدد است دو ترجمۀ مهدی سرحدی و موسی اسوار از رمان عیسی إبن الإنسان از آثار جبران خلیل جبران را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد تا به میزان بازتاب الگوی بیان شده در ترجمههای مورد بررسی دست یابد و ترجمۀ دقیقتر و مقبولتر را معرفی کند. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که نظریۀ لارنس ونوتی با همه مؤلفهها (آشناییزدایی، غرابتزدایی، آشناییزدایی دستوری- نحوی و آشناییزدایی معنایی) مطابقت داشته و ترجمۀ موسی اسوار در زمینه آشناییزدایی و ترجمۀ مهدی سرحدی در حوزۀ غرابتزدایی، بیشترین بازتاب را داشته است.
ترجمه در زبان و ادبیات عربی
محمد بیدخونی؛ حسین آقاحسینی دهاقانی
چکیده
نقد واژگانی از جمله نقدهایی است که برای سنجش ترجمههای متون گوناگون بهکار میرود. الگوی ارزیابی کیفیت ترجمۀ گارسس (1994) از جمله جامعترین الگوهای ارائه شده در این نوع نقد است که به طور ریشهای به ارزیابی کیفیت ترجمه میپردازد و بر اصلِ برابری میان متن مبدأ و مقصد در چهار سطح معنایی– لغوی، نحوی– صرفی، گفتمانی– نقشی و سبکی– ...
بیشتر
نقد واژگانی از جمله نقدهایی است که برای سنجش ترجمههای متون گوناگون بهکار میرود. الگوی ارزیابی کیفیت ترجمۀ گارسس (1994) از جمله جامعترین الگوهای ارائه شده در این نوع نقد است که به طور ریشهای به ارزیابی کیفیت ترجمه میپردازد و بر اصلِ برابری میان متن مبدأ و مقصد در چهار سطح معنایی– لغوی، نحوی– صرفی، گفتمانی– نقشی و سبکی– مقصودشناختی، استوار است. این پژوهش در نظر دارد تا با روش توصیفی- تحلیلی انتخابهای واژگانی ترجمۀ محدّث دهلوی از فتوح الغیب را براساس سطح معنایی– لغویِ الگوی گارسس ارزیابی و نقد کند. برای این منظور پس از معرفی اجمالی محدّث دهلوی و ترجمۀ وی، الگوی گارسس به طور مختصر تبیین و سپس کاربستِ مؤلفههای سطح معنایی- لغوی این الگو بر مثالهای مستخرج از کتاب در عنوانهای جداگانه، ذکر میشود. یافتههای این پژوهش نشان میدهد ترجمۀ محدّث دهلوی از منظر مؤلفههای الگوی گارسس دارای معیار مقبولیت بوده و از کیفیت قابل قبولی برخوردار است؛ زیرا علاوه بر تفسیری بودن، موارد فراوانی از معادلسازی و همانندی، بسط واژگانی و همچنین رفع ابهام را در خود دارد.